سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست آن ارزى که مى‏ورزى ، [ و این کلمه‏اى است که آن را بها نتوان گذارد ، و حکمتى همسنگ آن نمى‏توان یافت و هیچ کلمه‏اى را همتاى آن نتوان نهاد . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط حمیدرضامطهریان در 88/6/16:: 2:32 عصر


 

   درفرهنگ اسلامی
ماه رمضان ماه خودسازی ومعنویت است وبه فرموده امام حسن مجتبی (ع) : بندگان خدا
درمیدان مسابقه ای برای رسیدن به پاداشها وثوابهای آن دعوت شده اند : انَّ الله
جَعل شَهر رمضان مِضماراً لِخلقه فَیَستبقونَ فیه بِطاعتهِ الی مَرضاته : خداوند
ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای بندگان خود قرارداده تا با طاعتش برای خشنودی
او از یکدیگر سبقت بگیرند .

 براین فرهنگ آثار
بسیار باارزشی از نظر معنوی ومادی دراجتماع مترتب است که به بخشی ازآنها اشاره می
کنیم :

1- تقوا  

  تقوا یعنی خودنگه داری ازگناه وروزه هم نوعی
تمرین تقواست چراکه انسان وقتی می تواند غذا بخورد اما به خاطر اطاعت از دستور
پرودگار خود را ازهرگونه خوردن وآشامیدن نگه می دارد نوعی تقوا پیشه کرده خداوند
درآیه 183 سوره بقره مهمترین هدف روزه را تقوا بیان کرده آنجا که دراین آیه می
فرماید : یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلیکُم الصّیام .... لَعَلَّکُم تَتَقون
که این خود نگهداری را دراجتماع هم می توان شاهد بود که بسیاری خودرا ازانجام
ناهنجاریهای اجتماعی دراین ماه حفظ می کنند خیلی ها سعی می کنند نظافت شهررا حفظ
کنند ،‌قانون را رعایت کنند ،‌تخلفات ساختمانی نداشته باشند ،‌مزاحمت های او کمتر
میشود و...

2- آرامش

  آرامش روحی ، قلبی
واجتماعی از دستاوردهای روزه درماه مبارک رمضان است . چراکه دراین ماه یاد خدا
فراوان می شود ویاد خدا هم به فرموده قرآن موجب آرامش دلهاست ، به نوعی دل با
بریدن هوا وهوس دردامن خدایی قرار می گیرد که مبدأ آرامش است وبا توجه بیشتر به
پرودگار واحساس نزدیک به آن خدایی که
(( قریبٌ مجیب )) است دل از غیر او می کَنَد . لذا امام باقر (ع) می فرماید : (( الصّیام تَسکینُ القُلوب )) روزه
مایه آرامش دلهاست .

 یک استاد روانشناس
معتقد است که روزه گرفتن راهی برای رسیدن به شناخت وآرامش روح دردنیای پراز هیاهو
واضطراب اطراف ماست .

3- تمرین
اخلاص

   شیطان
درهرفرصتی درکمین انسان است ومی خواهد به هروسیله ای که شده اورا از مسیر مستقیم
الهی خارج کند اما نقطه ضعف خودرا بیان کرده . قرآن می فرماید : شیطان به عزت
وجلال خدا سوگند خورده که همه انسانها را از راه درست منحرف می کند جزبندگان با
اخلاص را .
روزه از آنجایی که عملی دیدنی نیست اخلاص را درانسان
تقویت می کند وپوزه شیطان را به خاک می مالد به عبارتی
درعبادات دیگر فرصت
مانور برای شیطان فراهم است تا بتواند با ریا وتظاهر گوهر قبول را از اعمال انسان
برباید اما درروزه این مجال از او گرفته می شود .حضرت زهرا
(س) می
فرمایند :
((فرض الله الصیام تثبیتاً لاخلاص ))خداوند
روزه رابرای استواری اخلاص بندگان واجب کرده است .

4- تقویت
اراده
  

   اگر انسان بتواند
دارای اراده ای قوی باشد قطعاً خواهد توانست درمقابل بسیاری از خواسته های ناهنجار
اجتماعی نیز مقاومت نماید دراین ماه مبارک انسان اراده اش آنچنان تقویت می یابد که
با اینکه انواع غذاها ونوشیدنی ها را دراختیار دارد از خوردن آنها صرف نظر می کند
واراده خودرا تقویت می نماید ومی تواندآن را نیز ادامه دهد . از این رو مقصود
ازروزه به دست گرفتن زمام نفس سرکش وتسلط بر شهوات وهوسهاست . پس انسانی که می
تواند خودرا درمقابل این همه خواسته های دل حفظ کند چرا نتواند درماههای دیگر سال
درمقابل خواسته هایی که عقل آن را منع می کند وعرف هم آنرابد می داند مقاومت نکند
. چرا نتواند درحفظ زیبایی ونظافت روحی وجسمی خود خانه خود وشهر خود کوشا باشد ؟

5- صبر
وشکیبایی

   امام صادق (ع)
درتفسیر آیه شریفه
(( واِستَعینوا بالصَّبرِوالصَلواه ))(آیه 45
سوره بقره )
فرمودند: الصَّبر الصّیام صبر
روزه است وفرمودند هنگامی که گرفتاری شدیدی به انسان روی آورد روزه بگیرد که
خداوند درآیه فوق فرموده از روزه ونماز استمداد بجوئید .  

 انسان درپرتو روزه
تحمل وشکیبایی را می آموزد وتا رسیدن به هدف صبر ومقاومت نشان می دهد درمقابله با
دشواریها بی تاب نمی شود ، درمواجهه با مشکلات اجتماعی واقتصادی با تکیه بر لطف
الهی درآرزوی پایان آن می نشیند وبا کوشش خود دررسیدن به هدف بزرگ که دارد گام
برمی دارد . درحقیقت ماه رمضان ماه تمرین صبر وشکیبایی است تا انسان درسایر ماههای
سال هم بتواند برگرفتاریها ، مصائب وبلایایی که یک نوع امتحان الهی است فائق آید .

6- انس با
معنویات
  

   دراین ماه بسیاری با عمل به برنامه های سفارش شده مثل تلاوت
قرآن ، استغفار ، دعا ،روزه مناجات ، شب
زنده داری ، نمازهای اول وقت ، نمازهای مستحبی و.... به برنامه های معنوی خومی
گیرد وبه آن عادت می کند واین عادات باعث می شود که علاوه بر کسب پاداشهای عظیم
الهی خودبخود از بسیاری گناهان نیز به دور باشد واگر با تقویت اراده که قبلاً
ذکرشد بتواند این عادات را درسایر ماههای سال نیز ادامه دهد شیطان را که مایه اصلی
فتنه های شخصی واجتماعی است از خودوخانواده خود وحتی اجتماع دور نموده است ،درقرآن
آمده است
((انَّمایأمُرکُم بالسّوءِ والفَحشاء)) کار شیطان
فقط هل دادن شما به سوی بدی ها وگناهان است بی شک هر ناهنجاری که درجامعه مشاهده
می کنیم جزء یکی از این دو واژه یعنی
((سوء وفحشاء ))است ودرروایتی هم از پیامبر (ص) آمده
آنجایی که قرآن تلاوت شود وخدا یاد شود علاوه بر افزایش برکت درآنجا وحضور فرشتگان
شیاطین فرار می کنند این است که
درماه رمضان با تلاوت قرآن وذکر خدا شیاطین
از فرد واجتماع دورند ودیگر نخواهند توانست انسان را به سوی بدی ها وگناهان هل
دهند .

7- برادری
وبرابری
  

 امام صادق (ع)
فرموده اند : خداوند روزه را برشما واجب کرد تا نیازمند وبی نیاز درآن برابر گردند
. بدیهی است اگر جامعه از بریزوبپاشهای نامشروع روی گردان شود همه اغنیاء
وفقرادرنخوردن مساوی هستند لذا پیامبر درحدیث فرموده اند :
((رمضان ماه
خدا وبهار فقراست
))اغنیاء به فکر فقرا هستند اغنیاء با تحمل گرسنگی ، گرسنگی
فقرا را درک می کنند ولذا توجهشان بیشترمی شود واز ریخت وپاشهای خود دور می شوند .

8- کاهش
جرائم اجتماعی
   

  براساس آمار موجود
هر ساله درماه مبارک رمضان میزان جرائم اجتماعی بطور قابل توجهی کاهش می یابد به
نحوی که آمار جرم وجنایت وجرح وضرب دراین ماه نسبت به سایر ماههای سال تا 50% کمتر
شده است بدیهی است ریشه این اصلاح اجتماعی را باید در گرایش افراد جامعه به
معنویات وسلطه معنویت برجامعه جستجو کرد این راه کار بزرگ معنوی می تواند راه گشای
دیگر معضلات جامعه اسلامی وحتی جامعه بشری قرار گیرد . اگر این گرایش نهادینه شود
واستمرار یابد قطعاً می توان درسایر ماههای سال هم شاهد این کاهش بود ونهادینه شدن
این موضوع بر می گردد به جاری کردن فرهنگ رمضان درماههای دیگرتوسط مسئولین فرهنگی
جامعه. البته ماه رمضان آثار بسیار زیادی هم درجامعه وهم درفرهنگ وتمام محورهای
دیگردارد که ما به همین کوتاه اکتفا می کنیم باشد که خداوند توفیق رسیدن به این
آثار را عنایت فرماید . 



ارسال شده توسط حمیدرضامطهریان در 88/2/8:: 11:15 عصر

معنای اسراف

در توضیح معناى اسراف گفته اند:

اسراف ، تجاوز از حد است ،در هر عملى، اگر چه حلال که انسان آن را
انجام مى دهد. گرچه کاربرد و مصداق آن در انفاق و مصرف کردن بیشتر است
.

از این رو به کارگیرى هر چیز در غیر مسیر و حد خودش، چه از نظر کمیت
و چه کیفیت، ((اسراف)) نامیده مى شود
.

موارد اسراف

1- ضایع کردن مال و بیهوده تلف کردن آن، هر چند کم
باشد، مثل بیرون ریختن آب باقیمانده در لیوان، پوشیدن لباس قیمتى مخصوص مهمانى، در
محیط کار

2- صرف مال در آنچه به بدن ضرر مى رساند. مثل
خوردن پس از سیرى در صورتى که مضر باشد
.

امام صادق (ع) مى فرمایند:

اسراف در چیزى است که موجب اتلاف مال و اضرار به
بدن شود.1

اما اگر درمان بیمارى و سلامتى آدمى به هزینه ی
زیاد نیاز دارد، باید هزینه کرد و به یقین اسراف نخواهد بود
.

3- صرف
مال در مصارفى که شرعا حرام است. مانند خرید شراب و ابزار و ادوات حرام
.

انفاق در راه خدا نیز باید اندازه را نگه داشت و
از حد تجاوز نکرد، زیرا تامین نفقه همسر و فرزندان و تهیه مسائل رفاهى اولیه آنها
از واجبات است
.

مردى از دنیا رفت و پیامبر (ص) بر او نماز خواند.
سپس پرسید: چند تا بچه دارد و چه چیزى براى آنها گذاشته است؟

ـ یا رسول الله! مقدارى ثروت داشت اما قبل از مردن
همه را در راه خدا داد
.

ـ اگر این را قبلا به من گفته بودید، بر این آدم
نماز نمى خواندم. بچه هاى گرسنه را در اجتماع رها کرده است؟2

 یکى از ویژگى هاى عالى فرهنگ اسلام این است که در مصرف و استفاده از
بعضى امکانات ((شان و موقعیت)) افراد را مدنظر قرار مى دهد و ملاک اسراف و عدم
اسراف در بعضى از زمینه ها و موارد را با اوضاع اقتصادى هر زمان و موقعیت اقتصادى
و اجتماعى هر فرد گره مى زند. به عنوان مثال خانه بزرگ داشتن و لباس فلان قیمت
پوشیدن و میزان طلا و جواهرات و اندازه نفقه همسر را مى توان به این مساله نیز
منوط کرد. (3) ولى باید توجه داشت که وسعت و سادگى چیزى است و تجمل پرستى و زرق و
برق پرستى چیز دیگر. از دیدگاه اسلام اولى ممدوح و دومى مذموم است
.

 مساله اى که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که بهره
بردارى از نعمتهاى الهى چنانچه از حد طبیعى هر فرد بگذرد، اسراف است ولى در حد
اعتدال مانعى ندارد و چه بسا کمتر از آن حد براى بعضى افراد، مصداق ((بخل)) باشد
.

 امام صادق(ع) درباره ی نشانه ی مسرف مى فرمایند:

«للمسرف
ثلاث علامات: یاکل مالیس له و یلبس مالیس له و یشترى مالیس له».4

 اسراف کار سه ویژگى دارد: مافوق شأن خود مى خورد، مى پوشد و خرید مى
کند
.

در تعابیر اسلامى حدى را که براى مسکن معین کرده
اند این است که به اندازه ((کفایت)) و ((کفاف)) آدمى باشد و این مقدار نسبت به
افراد، خانواده ها، زمانها و مناطق فرق مى کند، ولى در عین حال باید بگونه اى باشد
که از حد اعتدال آن زمان و منطقه تجاوز نکند
.

 على علیه السلام در بیان حد لباس انسانهاى باتقوا مى فرماید: ملبسهم الاقتصاد

لباس پوشیدنشان در حد اعتدال و میانه روى است.

نه لباسهاى قیمتى مى پوشند و نه لباسهاى ژولیده و
پست. بلکه در پرتو لباس معمولى، ظاهرى آراسته، پاکیزه و متین دارند
.

پى‏نوشت‏ها:

1 ـ کافى،ج 4 ، ص 54 .

2 ـ گفتارهاى معنوى، شهید مطهرى، ص 163 .

3 ـ براى توضیح بیشتر پیرامون میزان نفقه همسر، مى توانید به
تحریرالوسیله امام خمینى (ره)، ج 2 ، کتاب النکاح، فصل نفقات، مساله 8 مراجعه کنید
.

4 ـ سفینه البحار، ج 1 ، ص 615 .                                                                                                برگرفته
از سایت شهید آوینی

 



ارسال شده توسط حمیدرضامطهریان در 88/1/15:: 1:44 صبح

مقام  معظم رهبری امسال را سال اصلاح الگوی مصرف توسط مسئولین ومردم نامیدند این حقیر سعی می نمایم  در این نوشتار با استفاده از بیانات اهل بیت(ع) وآیات قرآن مطالبی را تقدیم نمایم امام صادق(ع) در روایتی فرموده اند:لیس فیما أصلح البدن اِسراف ... إنما الإسراف فیما أتلف المال و أضر بالبدن؛  در آنچه بدن را سالم نگه می دارد اسراف نیست بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را از بین می ببرد و به بدن صدمه بزند.

 به نظر این حقیر در این کلام باحکمت امام صادق(ع) نکاتی نهفته است:

  1-خرج کردن درآنچه با عث تقویت بدن می شود اسراف نیست هرچه که بدن را سالم نگه می دارد مانند ورزش کردن؛ غدای اندازه خوردن؛ سخن گفتن؛ خرج کردن برای بهداشت ودرمان تن وجسم؛ مخارج سفر وتفریحات سالم ؛ یادگیری وآموزشهای لازم ومواردی از این قبیل هرچه هم که انسان هزینه ومصرف نماید تا به بدن ضرری نزند اسراف نیست بدیهی است همین خوردن وآشامیدن ؛ سخن گفتن؛ خوابیدن؛ تفریح و حرص وجوش خوردن برای دنیا هم اگر زیادباشد واز اندازه بیرون رود برای بدن انسان مضر است پس به فرموده اسراف محسوب میشود.  ولذا امام در حدیثی دیگر نیز فرموده اند:للمسرف ثلاث علامات: یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له و یأکل ما لیس له؛ اسراف کننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نیست خریداری می کند، آنچه در شأنش نیست می پوشد وآنچه در شأنش نیست میخورد.

 2-   هرکاروهزینه ای هم که اگر هدر دادن مال محسوب نشود اسراف نیست اما اگر رفاه وآسایش وتن پروری وتفریح وسفر وامکانات زندگی وبریز وبپاشهای ما از میزان منطقی خود خارج شود ونه روح ما ونه جسم ما به آن ها نیاز نداشته باشد قطعاً تلف نمودن مال می شود واین هم اسراف است.

 3-  با توجه به این سخن ارزشمند امام صادق(ع) معیار صرفه جویی در اسلام مشخص می شود ومی توان این کلام را برای الگوی خود در مصرفِ منطقی برگزید.

 4- چه خوب است مسئولین محترم هم آنچه را که برای روح وجسم مردم ضرر ندارد واتلاف بیت المال نمی شود برنامه ریزی نموده واز کارها وهزینه هایی که برای جامعه مضر است واتلاف بیت المال می شود پرهیز نمایند. انشاءالله




ارسال شده توسط حمیدرضامطهریان در 87/11/3:: 10:7 عصر

پنجمین قسمت مزه خدمت رسانی ادامه هشتمین اثر از آثار آن است که در باره پاداشهای آن است و در روایاتی از اهل بیت عصصمت وطهارت (ع)بیان شده که ادامه  آن تقدیم می گردد باشد که مسؤولین محترم وهمه کسانی که مردم ولی نعمتانشان هستند به کار بندندانشاءالله:

 امام جعفر صادق (ع) مى فرماید  ...من خدمت رسانى و نیکوکارى را مانند نامش نیکو و زیبا یافتم، هیچ چیز برتر از نیکوکارى نیست مگر پاداش آن (که خدا به نیکوکار مى دهد چنان نیست که هر که دوست داشته باشد به مردم خوبى کند، موفق بشود و انجام دهد و چنین نیست که هر کسى رغبت به آن داشته باشد، توان انجام آن را بیابد. و نه هر که قدرت بر نیکوکارى دارد، فرصت و توفیق آن را نیز به دست آورد، بلکه هر گاه رغبت و توانایى و فرصت و توفیق همه باهم فراهم شود، آن گاه است که خوشبختى و کمال سعادت حاصل شود هم براى آنکه طالب نیکوکارى است و هم براى بهره مند». پیامبر خدا (ص): دَخَلَ عبدٌ الجَنَّة بِغُصنٍ مِن شَوْکٍ کانَ علَى طَریقِ المسلمینَ فَأماطَهُ عَنْهُ؛ بنده اى به سبب برداشتن شاخه خارى از سر راه مسلمانان به بهشت رفت.  با دقت در این حدیث ببینیم چقدر می توانیم موانع ریز ودر شت را از سر راه مردم در ادارات برداریم وچقدر به بهشت نزدیک شویم.  على بن جعفر گوید: حضرت ابوالحسن مى فرماید: من أتاه أخوه المُؤمِن فی حاجةٍ فإنّما هی رحمةٌ من الله تبارک و تعالى ساقها إلیه...  هر که برادر مومنش براى حل مشکلى نزدش بیاید تنها و تنها رحمتى است از ناحیه خدا که به سویش روانه کرده است.  اسماعیل بن عمار صیرفى به امام صادق (ع) عرض مى کند: فدایت شوم، آیا مؤمن رحمت به حساب مى آید براى مؤمن؟ حضرت فرمود: آرى، پرسید: چگونه؟ حضرت فرمود: هر مؤمنى که برادر نیازمندش براى رفع مشکلى نزدش بیاید، او تنها رحمتى است از جانب خدا که به سویش سوق داده و برایش سبب سازى کرده است. پس اگر حاجتش را روا کند به خوبى از رحمت استقبال کرده است. و اگر - با اینکه توانایى حل مشکل را دارد - او را برگرداند، رحمتى از خداى (عزّوجلّ) را از خود رد کرده است.مان رحمتى که خداى (عزّوجلّ) به سویش کشانده و درِ خانه اش رسانده بود. و خداى (عزّوجلّ) این رحمت را ذخیره کند تا روز قیامت براى آن کسى که حاجت او رد شدده است تا درباره مالکیت آن تصمیم بگیرد. اگر خواهد آن را به خود برگرداند و اگر خواهد به دیگرى رساند. چون روز قیامت او در رحمت خدا تصمیم گیرنده باشد - زیرا اختیارش به دست او سپرده شده است. اى اسماعیل، به نظر تو آن را به که برمى گرداند؟ گفتم: گمان ندارم آن را از خویش برگرداند. فرمود: گمان مدار بلکه یقین بدار که آن رحمت را هرگز از خود برنگرداند. مشابه این حدیث از امام حسین (ع) هم نقل شده که قبلا گذشت. حسن پسر شمون مى گوید: «نامه اى را که امام جواد(ع) با دست خطّ خود به على بن مهزیار نوشته بود خواندم، چنین بود: به نام خداوند بخشنده مهربان «اى على بن مهزیار! خداوند بهترین پاداش را به تو عنایت کند! منزلت را در بهشت قرار دهد، تو را در دنیا و آخرت خوار نکند و با ما محشور گرداند! اى على! تو را در خیر خواهى، مسلمانى، فرمان بردارى از خداوند، احترام به دیگران، انجام وظایف دینى، آزمایش کردم، و تو را پسندیدم. اگر بگویم مانند تو را ندیده ام حتماً راست گفته ام. خداوند جایگاه تو را در بهشت برین قرار دهد. اى على! در سرما و گرما. در شب و روز، خدمت تو براى ما مخفى نیست. از خداوند مسألت دارم روز رستاخیز تو را آن چنان مشمول رحمت خود قرار دهد که مورد غبطه دیگران باشى! خداوند دعا را مستجاب مى کند».قال رسول الله (ص): الخَلقُ عِیالُ الله فَأحبُّ الخَلقِ إلى الله مَن نَفَعَ عِیالَ الله و أدخلَ على أهلِ بَیتٍ سُروراً؛ آفریدگان، عیال خدا هستند پس محبوب ترین مردم نزد خدا کسى است که به عیال خدا سودى رساند و خانواده اى را شادمان سازد. امام على (ع): المَعروفُ کَنزٌ مِن أفضَلِ الکُنوزِ، و زَرعٌ مِن أَنمَى الزّرعِ، فلا تَزهَدُوا فیه و لا تَمَلُّوا؛ خوبى و خدمت گنجى است از بهترین گنج ها، و کشتزارى است از پر رویش ترین کشتها، پس نسبت به آن بى رغبت، خسته و ناراحت نشوید. امام صادق (ع): ...والمَعْروفُ واجِبٌ على کُلِّ أحَدٍ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ وَ یَدِهِ، فَمَنْ لَمْ یقدِر علَى اصْطِناعِ المعروفِ بِیَدِه، فَبِقَلْبِهِ، فَمَن لم یَقْدِر علَیه بِلسانِه فَلْیَنْوِهِ بِقَلْبِهِ؛ بر هر کس واجب است که با دل و دست و زبان، نیکوکارى و خدمت کند، پس هر که از دستش کارى ساخته نیست، با دل و زبانش. هر که با زبانش هم نمى تواند خدمتى کند پس با رأى و تصمیمش وحتی امضاء خود.در نهج البلاغه چنین آمده است: لا یَستْقیمُ قَضاءُ الحوائِجِ إلاّ بثَلاثٍ: ِاسْتصغارِها لِتَعْظُمَ، و بِاسْتِکْتامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِیلِها لِتَهْنَأَ؛ برآوردن حوایج راست نیاید و درست نشود مگر به سه شرط: 1.کوچک شمردن آن، تا بزرگ شود؛ 2.پنهان داشتن آن تا آشکار گردد؛ 3.شتاب در انجام آن تا گوارا و مسرّت بخش شود. این نکات در خدمت رسانى بسیار حائز اهمیت است، اگر براى خدا خدمت مان را ناچیز به حساب آوریم، همچنین با ریا در بوق و کرنا و صدا راه نیندازیم خداوند خودش، در دنیا و آخرت آن را آشکار و بزرگ جلوه مى دهد. بخش آخر فرمایش امیر المؤمنین اگر عمل شود، سبب تلف نشدن وقت ارباب رجوع و گرفتاران، جلوگیرى از سرگردانى و به امروز و فردا انداختن کارها ودر نتیجه پیشگرى از انباشته شدن و تراکم کارها و همچنین مانع دلسردى و نارضایى مردم مى شود.  این مطالب باز هم ادامه دارد که انشاء الله در روزهای آینده تقدیم خواهم نمود

 



ارسال شده توسط حمیدرضامطهریان در 87/8/30:: 6:54 عصر

حضرت امام حسین[ ع] مى فرمایند: ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملواالنعم نیازهاى مردم (که شما براى حل آنان اقدام مى کنید)از جمله نعمتهاى خداوند براى شماست از مراجعه مردم به خودتان اظهار ملالت و دلتنگى نکنید. انسان اگر بتواند حاجت و نیاز کسى را بر طرف کند, ولى در آن کوتاهى بورزد, گویا نعمتى را ناسپاسى کرده واز فیض و رحمت خداوند روى برتابیده و در نتیجه به خود, ظلم و ستمى را روا داشته داست . امام کاظم(ع) نیز مى فرمایند:من اتاه اخوه المومن فى حاجه فانما هى رحمه من الله ساقهاالیه , فان فعل ذلک فقد وصله بولایتنا و هى موصوله بولایه الله عزوجل وان رده فقد ظلم نفسه واساءالیها  آن که برادر دینیش نیازى پیش او مى برد, آن نیاز رحمتى است الهى که خداوند به سوى او فرستاده است اگر آن نیاز را برآورد, به ولایت ما رسیده و ولایت ما نیز به ولایت خداوند پیوسته است واگر آن نیاز را رد کند به خود ستم کرده و بدى رسانده است .

نکات قابل توجه  

 روشن است که :

1-    [ قضاء حوائج الناس] و برآوردن نیازهاى مردم هرگونه اقدام مثبت و خیرخواهانه در مسائل مادى و معنوى را شامل مى شود بنابراین , همانگونه که چراغى را فرا راه مردم برافروختن , نابینایى را دست گیرى کردن یتیمى را سرپرستى و نوازش نمودن خدمت و برآوردن نیاز به شمار مى آید, همچنین گمراهى را هدایت کردن , جاهلى را ارشاد نمودن و منحرفى را به راه آوردن نیز,از مصادیق بارز خدمتگزارى است .

2-     نعمت همیشه مادی نیست نعمتهای معنوی هم داریم مانند هدایت یا خدمت.

3-     برآوردن حاجت دیگران گاهی برای انسان ممکن نیست لذا فرموده اند توجه وروی خوش نشان دادن وهم وغم خود را برای برآوردن حاجات دیگران به کار بردن نعمت پروردگار است .

4-     اگر هم کسی به این نعمت پروردگار توجه ننماید وسستی کندآن  نعمت تبدیل به نقمت می شود.

5-     این روایت برای مسئولین محترم وکارمندان ادارات ونهادهایی که ارباب رجوع دارند ومردم با مراجعه به آنها نیازهای اجتماعی دارند قابل توجه است که این عزیزان می توانند کار اداری خود را همه روزه تبدیل به نعمت ورحمت الهی بنمایند.

در این باب بحث فراوان ومطالب ارزشمندی وجود دارد که انشاء الله در پستهای بعدی به استحضار خوانندگان محترم خواهم رساند.